شیعه ی پیشین، اقلیتی بود محکوم و بی قدرت، که نمی توانست به آزادی به کربلا برود، نمی توانست اسم حسین را بر زبان بیاورد و حتی نمی توانست اعمال مذهبی خودش را در معرض چشم ها انجام بدهد. همیشه تحت تعقیب بود و همیشه در شکنجه و زندان و پنهان در تقیه. حالا همان شیعه تبدیل شده به یک قدرت بزرگ حاکم بر کشور.
......
همان حاکمی که در طول نهصد سال در تعقیب شیعه بود و شیعه در برابرش، اکنون پوتین هایش را به گردنش انداخته و پیاده از اصفهان به زیارت مشهد می آید! پیاده! پیروزی بزرگ!
همین حاکمی که همیشه در طول ده قرن، همواره زیارت ائمه را منع می کرد و بر آن قبور آب می بست و خراب می کرد، حالا گنبد طلا می کند، ضریح را نقره و گلدسته اش را کاشی! پیروزی بزرگ!
......
شیعه درست از همین موقع که همه ی این پیروزی ها را به دست آورد شکست خورد و از زمانی که همه ی موانع انجام اعمال مذهبی اش و مشکلات ابراز احساسات شیعی اش برطرف شد و از هنگامی که عوامل و قدرت های کوبنده ی او به تشویقش پرداختند و با او همگام شدند، از حرکت ایستاد و به یک نهاد اجتماعی قدرتمند حاکم تبدیل شد.
.......
نماز مجاهدان اسلام را نگاه کنید! هر کدام یک جهاد بود و یک جهش به جلو، یک پرش انقلابی در روح، خیلی ساده، سریع، آگاهانه. یکی جلو می ایستاد، یکی از دیگران و بقیه در پیشش و همین! اما حالا یک جدول پیچیده ی لگاریتم شکیات دارد و یک عمر تمرین قرائت و مخرج و یک لیست مفصل از خواص فیزیکی و شیمیایی برای پیش نماز.